کوله بار سفر پسرها پر شد از خاطرات خوش و سوغاتیهایی ایرانی که با وسواس انتخاب شد . سفرمان به کرمان هم تجربه های نابی به همراه داشت .
کرمان به شکل غجیبی برای منی که ده سال از پرشورترین سالهای زندگیم را آنجا گذرانده بودم غریبه بود .احساس خوبی نبود وقتی هیچ جای شهر را نتوانی بخاطر بیاوری .سر در دانشگاه هم بطور کلی عوض شده بود چه رسد به خیابانها و کوچه ها ،اما مردمانش همچنان خونگرم و مهربان و دوست داشتنی بودند .همه آنهایی را که دلم خواست دیدم و آدمها خاطراتم را یادآوری کردند و برایم خاطره های نو ساختند .دم همه شان گرم .
یکشب را هم وسط کویر خوابیدیم .عجیب شبی بود .رفته بودیم ستاره بازی .اما ماه همه توانش را بکار برد تا ستاره ها را پشت نور درخشانش پنهان کند .همان شب فراموش کرده بودیم آب ببریم . گلوهای خشک و تشنه جذابیت کویر و ...گفته بودم عجیب شبی بود .
عکسهای بیشماری گرفتم که در اولین فرصت در کانال هوپ منتشرشان می کنم.
آنقدر دنیای واقعیم شلوغ و پر رفت و آمد شده که از دنیای مجازی غافل مانده ام .میدانم این روزها تمام میشوند و باز من میمانم و لب تاپ و مبل سیاه .کم کاریم را در این روزهای واقعی تو ببخش .
ایستگاه سراب...برچسب : کرمان موتور,کرمانشاه,کرمان,کرمانج,کرمانجی,کرمان تل,کرمانج موزیک,کرمان چت,کرمانی,کرمانشاه 20, نویسنده : istgahesarabo بازدید : 20